یک شعر زیبای ریاضی:
خط مجانب بر آن طـرّۀ گیسوی توست
حد رسیدن به تو مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل در حرم کوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
مهر تو چون می دهد سمت به بردار دل
هر طرفی رو کنی هم جهت و سوی توست
پرتوخورشید شد مشتق از آن چشم تو
گرمی و جانبخشیش جزئی از آن خوی توست
چون به عدد یک تویی، من همه صفرها
آنچه که معنا دهد قامت دلجوی توست
گر شود آن دم که ما زوج مرتب شویم
سر به رهت می نهم، چونکه سرم گوی توست
هجر و فراقت شکست قائمۀ “قائمی”
نقطۀ پرگار عشق واله و پی جوی توست